هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم

ساخت وبلاگ

خدایا کاش توی یک جغرافیای دیگه این کره بزرگ به دنیا می اومدم

چقدر حالم بده

چقدر از این مغزهای پوسیده و افکار کهنه خسته ام

چقدر ما باید برای حداقل ترین ها بجنگیم

مگه من چه فرقی با اون انسان توی اروپا یا توی امریکا درام ، مگه همه مون رو تون نیافریدی

چرا من اینگونه باید زندگی کنیم اونا اونطوری

خدایا کی قراره دلت به رحم بیاد و یه نگاهی به ما کنی

خسته شدیم اینقدر که با همه جنگیدیم

هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 18:07

روزها میان و میرن، عمرمون داره سپری می شه، بچه هام دارن قد می کشن ، دلخوشم به بزرگ شدنشون ، مریض می شن، خوب می شن ، بزرگ می شن

زندگی تکرار می شه و تکرا می شه

یک روزهایی دلم میگیره ،یک روزهایی شادم

قصه زندگی کم کم داره به طرف شیبش می ره

خدایا خودت مراقب عزیزانم باشم

هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 21 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 18:16

دلم یک باغ پر نارنج

دلم آرامش ترد و لطیف صبح شالیزار

دلم صبحی سلامی

بوسه ای

عشقی

نسیمی

عطر لبخندی

نوای دلکش تار و کمانچه

از مسیر دورتر حتی

دلم شعری سراسر " دوستت دارم"

دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه میخواهد

هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 22 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 18:16

ساعت 2:30 شب داداش به من زنگ زد و گفت برو خونه مامان و این بدترین اتفاقی بود که خدا توی تقدیر ما نوشت بامداد دوشنبه سوم مرداد 1401 هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 56 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:06

خدایا می شه لطفا دوباره کمکم کنی خودت می دونی چی می گم و چی می خوام هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 52 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:06

دیروز قرار بود یکی از بهترین روزهای عمر ماریا باشه، جشن تکلیفکلی ذوق داشت، امیر علی رو بردیم خونه خواهرم، کیک برای معلمش پخته بود و خوشکل و چیتان پیتان رفتیم مدرسه جشن تکلیفتوی حیاط مدرسه صندلی چیده بودند ، برای بچه ها و مامان هایک نیم ساعتی گذشت همه ی بچه ها اومدن اما دیدم خبری از ماریا نیست ، یک دفعه دیدم با دو چشم که از شدت گریه کاسه ی خون شده بود جلوم ظاهر شد و گفت مامان به من چادر ندادن، از جام پریدم، رفتم توی دفتر دیدم پنج شش تا مادر دیگه هم دارند داد می زننند که این چه وضعی هست، چرا بجه ی ما نباید چادر داشته باشه، به خودم که اومدم دیدم خیلی عصبانی هست، ماریا هم اشک می رخت و زار می زد، مدیر سعی داشت ما رو اروم کنه ، مرتب عذرخواهی می کرد، می گفت جبران می کنه ،...ناظم پرورشی هی اروم می کرد هی ،نماینده کلاس رو مقصر می دونست ، هی عصبانی می شد ....خانم صادقی نماینده کلاس هم که همش می گفت اینا دیر پو ل ریختن، من هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...ادامه مطلب
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 12:47

درگیر برادر عزیزم هستم ، قلبش نیاز به باتری داره ، اما باتری نیست

بیمارستان باتری خریده ، به هر کی می شناختم رو زدم ولی نمی شه ، می گن  مریض تون باید بره توی نوبت

خدایا خودت از خزانه ی غیبت درست کن

برای برادر من هم درست کن

هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 12:47

خدا رو شکر باتری برای قلب مهدی پیدا شد، قرار شد ،آقای حسینی همکار اتاق عمل قلب زنگ زد و گفت بیاین کارهای بستری مهدی رو انجام بدین، بستری شد ، و قرار شد فردا عمل بشه ،کارهای بستری شو خودم انجام دادم، 2700 میلیون هزینه اش شد، .... به مامان و آقاجان و خانمش  خبر دادم، به ملیحه هم زنگ زدم، روز دو شنبه 30 خرداد ماه خانم دکتر زندی بالاخره عملش کرد و خیلی هم از عمل راضی بود ، سه شنبه هم مرخص شد و به سلامتی رفت خونه، انشالله عمری طولانی در تقدیرش نوشته شود هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...ادامه مطلب
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 12:47

خدایا این روزهای سیاه تموم بشه

مردم همه ترسیدند

آمار مبتلایان و مرگ هر روز داره بالاتر می ره

همه ناامید و غمگین هستن

من همش نگرانم ،ترس تمام وجودم رو گرفته، ترس از دست دادن عزیزانم، مبتلا شدن یک نفر از عزیزانم به ویروس منحوس کرونا، بچه هام ، پدر و مادرم، خواهراو برادرام، خودم

خدایا بهمون رحم کن

بهمون رحم کن

به بچه هامون رحم کن

خدایا به همه مردم دنیا رحم کن

هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 20 فروردين 1399 ساعت: 9:46

روزهای وحشتناک کرونایی هنوز تموم نشدهخیلی وحشتناکهمردم از همدیگه می ترسنهمه توی خونه ها نشستنمهمونی های عید کنسل شد، هیچکس دید و بازدید نرفتسیزده بدر کاملا کشور تعطیل بودالان هم ما شیفتی شدیمخیابون ها هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم...ادامه مطلب
ما را در سایت هزار بار بوسه بر دستان خدا می زنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackflower بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 20 فروردين 1399 ساعت: 9:46